فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

درست کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

معادل انگلیسی لغت:
  • to rectify, to correct, to adjust, to tidy, to do(one's hair), to make or prepare, to fix, to mend, to forge, to fabricate
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت درست کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درست کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درست کردن

پیشنهاد بهبود معانی